برچسب: طبقه کارگر

چهگونه کارگران «حداقلبگیر» و فاقد امنیت شغلی شدند؟ / نسرین هزاره مقدم
درهمتنیدگی مطالبات طبقهی کارگر، معلولِ شرایطی است که در چند دههی اخیر بر کارگران تحمیل شده است. آنچه امروز میبینیم، مثلث درهمتنیدهی مطالبات صنفی کارگران است که در گذر دههها، هر سه ضلع آن (دستمزد، حقّ تشکلیابی و امنیت شغلی) تا اندازهی بسیار زیادی، متزلزل شده است. در این نوشتار، تأثیر سطح نازل هر سه ضلع این مثلث در زیست طبقهی کارگر و دلایل آن را بررسی میکنم.

چرا کارگران میتوانند جهان را تغییر دهند؟ / پل بلکلج / ترجمهی بیژن سپیدرودی
ادعای کارل مارکس مبنی بر اینکه طبقهی کارگر از ظرفیت تغییر جهان برخوردار است، بیگمان مهمترین سهم او در نظریهی سوسیالیستی محسوب میشود. پیش از مارکس، کارگران در بهترین حالت بهعنوان قربانیان نظام (موجود)، یا بهطور متعارف، بهعنوان مردمی فرومایه به شمار میرفتند که وجودشان تمدن بشر را تهدید میکرد. مارکس این فرضیهها را به چالش طلبید و اعلام کرد مبارزات جمعی کارگران برای آزادی بدیل سوسیالیستی بالقوهای برای نظام سرمایهداری بهشمار میرود.

آییننامهی تشکیل اتحادیهها: سندی از جنبش کارگری ایران / محمد صفوی
بهمناسبت اول ماه مه (روز جهانی کارگر)
نخستین تلاش سازمانیافتهی جنبش کارگری ایران برای عدالت اجتماعی و اقتصادی در اوایل قرن بیستم مدتی پس از تأسیس نخستین صنایع مدرن در آستانهی انقلاب مشروطیت پدیدار شد. از نخستین دورهی جنبش کارگری (1285-1290) که با اعتصاب کارگران شیلات بندر انزلی و تشکیل نخستین اتحادیههای کارگری آغاز شد تا بهاین سو، جنبش متشکل کارگری در دورههای مختلف با افتوخیز، بهاندازهی توان و میزان رشد کمّی و کیفیاش، در دفاع از حقوق عادلانهی کارگران و مزدبگیران کشورمان اقدامات تأثیرگذار و پرارزشی انجام داده است. در هر دورهای که حکومتهای اقتدارگرا و مستبد مرکزی دچار بحران و تضعیف شدند، جنبش کارگری نیز در همسویی با تلاش همگانی و ترقیخواهانهی مردم، برای حق تشکیل اتحادیهها و اعتصاب، هشت ساعت کار روزانه و بهبود شرایط کار، آزادی، قانونمداری، رفع تبعیض و نابرابری، بهداشت و ایمنی کار و سلامت عمومی، مسکن مناسب و مبارزه با بیسوادی و آموزش و پرورش و تأمین اجتماعی، امنیت شغلی و دموکراسیخواهی مبارزات پرافتخاری را انجام داده است.

حاکمیت و فرادستان علیه قانون و دموکراسی / آرمان ذاکری
بهمناسبت تصویب حداقل مزد سال 99
کارگران بیدفاعاند. امسال ماجرای تلخ همیشگیشان، به طور عجیبی نمادین شده است. در غیبتِ «نمایندگان» کارگران، نمایندگان «کارفرمایان» و «دولت» با هم توافق کردند که مهمترین بخش از سرنوشت اقتصادی امسال کارگران یعنی «حداقل دستمزد» چه اندازه باشد: یک میلیون و هشتصد و سی و پنج هزار تومان؛ در حالی که حتی کمترین برآوردها امروز خط فقر را کمتر از سه و نیممیلیون تومان برآورد نمیکنند.

مزد بردهوار بهجای مزد توافقی / نسرین هزاره مقدم
بهمناسبت نحوهی تعیین حداقل دستمزد کارگران برای سال 1399:
امروز مزدبگیران از تصمیم دولت برای ابلاغ دستمزد 99 بسیار ناراضی هستند اما با توجه به فقدان امنیت شغلی و نابرخورداری از تشکلهای مستقل و نیرومند، توان اعتراض به تصمیم ناعادلانه و غیرقانونی دولت در همسویی با کارفرمایان، از آنان سلب شده است. اما سطح بحرانهای اقتصادی – اجتماعی امروز ایران بسیار عمقیافتهتر از آن است که بهسادگی شاهد تمکین به این دستمزد بردهوار باشیم.

دستمزد، اتحادیهها، حزب کارگری / فریدریش انگلس / ترجمهی سوسن صالحی
یازده مقالهی کارگری فریدریش انگلس:
این مجموعه دربردارندهی مجموعه مقالات انگلس در مورد اتحادیهها و حزب کارگری است، که وی در سال ١٨٨١ برای نشریهی «لیبر استاندارد» نوشت. این نشریه ارگان اتحادیههای کارگری انگلیس از سال ١٨٨١ تا ١٨٨۵ بود و با سردبیری جرج شیپتون بهطور هفتگی انتشار مییافت.
این کتاب کوچک در اوایل تابستان سال ١٣٨٧ (۲۰۰۸) بهطور اتفاقی در یک کتابفروشی ویژهی کتابهای فلسفی و سیاسی در شهر اوترخت هلند تهیه شد و از آنجا که تا آنزمان بهصورت یک مجموعه به فارسی برگردانده نشده بود و به دلیل آن که انگلس در این کتاب به مباحثی پرداخته که همچنان در جنبش کارگری ایران مطرح بوده است، بهپیشنهاد یک دوست تصمیم به ترجمهی آن به فارسی گرفته شد. با آنکه ترجمهی این مقالات ظرف مدتی کوتاه به اتمام رسید، لیکن انتشار آن به پیشنهاد همان دوست، که در نظر داشت مقدمهای بر این ترجمه در نقد نظرات انگلس و فاصلهگیری نگاه او از نگاه مارکس بنگارد، به تأخیر افتاد و سپس در سایهی رخدادهای سیاسی و مشغلههای دیگر به فراموشی سپرده شد، تا اینکه بار دیگر در یک خانهتکانی کامپیوتری، این ترجمه دوباره یافته شد و اینک، همچنان بدون آن مقدمهی وعده داده شده، برای مطالعهی علاقمندان به این مباحث منتشر میشود.
برای ترجمهی این کتابچه، اصل مقالات که به زبان انگلیسی است، از روی سایت آرشیو آثار مارکس و انگلس برداشته شد و در واقع مطلب پیش رو ترجمهی این مقالات از متن انگلیسی است. متن ترجمه شده با متن هلندی این مقالات نیز مورد مقایسه قرارگرفت. برای راحتی کار، یادداشتهای مربوط به هر مقاله، که از سوی آرشیو مجموعهی آثار مارکس و انگلس اضافه شدهاند، در انتهای همان مقاله آورده شدهاند. یادداشتهای مترجم با این علامت [م] مشخص شدهاند. زیرنویسها و مطالب داخل کروشه اضافات مترجم برای انتقال بهتر مطلب است.

نرخ استثمار (مورد آیفون) / مؤسسهی تحقیقات اجتماعی تری کونتیننتا / ترجمهی خسرو صادقی بروجنی
نرخ استثمار یکی از مهمترین مفاهیم در نظریهی مارکس است. در این گزارش تحلیلی، بهمدد چارچوب و مفاهیم این نظریه، تولید آیفون – یک کالا- بررسی میشود. هدف، محاسبهی میزان استثمار کارگران برای تولید این کالا است. به عبارت دیگر، با روشی گامبهگام با شناخت فرایند تولید معاصر سرمایهداری و بهیاری مفاهیم اقتصاد سیاسی، نرخ استثمار در تولید آیفون محاسبه میشود.
مارکس همانند بسیاری از اندیشمندان حساس دوران خود نگران وضعیت ناگوار کارگران کارخانه و فعالیت اتحادیههای کارگریشان بود. واضح بود که کارگران تولیدکنندهی کالا در کارخانهها خودشان را ناتوان از این مییافتند تا پولی را برای ارتقای سطح زندگیشان ذخیره کنند؛ در حالی که کارخانهداران پولدارتر میشدند و هر سال که میگذشت نابرابری میان کارخانهداران و کارگران بیشتر میشد. امروز نیز شرایط مشابهی همانند آنچه مارکس توصیف کرد وجود دارد. شرکتهای بزرگی مانند اپل رونق مییابند، در حالیکه کارگران در کارخانههای چینی سازندهی اپل دستمزد پایینی میگیرند و شرایط کاری سختی دارند.
ما در این مطلب رئوس کلی روند تولید معاصر را که به آیفون منجر میشود و از تولید آیفون تا طرز کار درونی سود و استثمار را ترسیم و بررسی میکنیم. اما نه فقط به آیفون و اپل بلکه بهطور ویژهای بیشتر به تحلیل مارکسیستی نرخ استثمار و [نقش آن] در رقابت تولید چنین ابزارهای الکترونیکی پیچیدهای توجه داریم. به باور ما ضروری است یاد بگیریم نرخ استثمار چهگونه محاسبه میشود تا بدانیم کارگران دقیقاً چه میزان از کل ثروت اجتماعی تولید شده در هر سال را به دست میآورند.

خصوصیسازی و کارگران در ایران: نمونهی هپکو / کاظم فرج الهی
آنچه در این مقاله بهاختصار مورد بررسی قرار میدهیم سرنوشت هپکو بهعنوان یکی برجستهترین بنگاههای صنعتی در ایران در پی واگذاری به بخش خصوصی و پیآمدهای آن بر وضعیت کارگران آن است.

ضرورت استقلال جنبش کارگری / کاظم فرجالهی
به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر
بسیار بااهمیت است که گروههای حامی کارگران و بهطور خاص تشکلها و محافل دانشجویی، بهمثابه حلقهی واسط و رابط بین جنبشهای دانشجویی و کارگری همراه با نیکاندیشی و حمایت، همواره این نکته را در نظر داشته باشند که یک تشکل یا گروه حامی و مشاور سندیکاها و تشکلهای کارگری هستند و نه وکیل و نمایندهی خودخوانده یا معلم و قیم آنها….

امتیاززدایی از نیروهای کار ماهر در ایران / نسرین هزاره مقدم
به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر:
نرخ پایین مشارکت اجتماعی طبقهی کارگر ایران یا، به تعبیر صحیحتر، نرخ پایین «مشارکت اجتماعی و مدنی» این طبقه، ازجمله محصول آن چیزی است که آن را «سرکوب سیستماتیک توان چانهزنی جمعی کارگران ایرانی» مینامیم. این سرکوب سیستماتیک که یکی از اصلیترین ابزارهای آن «قراردادهای موقت کار» بوده است، از نخستین ثمراتِ اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری به شیوهی ایرانی است. از حدوداً میانهی دههی هفتاد شمسی با رواج قراردادهای موقت، اولین حملات به حقوق اقتصادی کارگران در روابط کار صورت گرفت: ارادهی کارگر در عقد قرارداد ناچیز شمرده شد.

طبقهی کارگر و درک مارکس از «طبقهی عام» / رنزو لورنته / ترجمهی حسن آزاد
به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر:
دفاع از نظریهی مارکسیستی در زمانهی ما وظیفهی آسانی نیست. برای دفاع از این نظریه از ابتدا، موانعی آشنا با سرشتی سیاسی و عملی خودنمایی میکنند: با فروپاشی کمونیسم شوروی در دو دههی پیش، بسیاری مارکسیسم را بهطور قطعی نظریهای «مردود» میپنداشتند، یا در بهترین حالت نظریهای که با شرایط کنونی ارتباطی ندارد. اما دشواریهای دیگر ناشی از این واقعیت است که مفسرانی آکادمیک و غیرآکادمیک و ضدمارکسیسم نظرات مارکس را منحرف و بد جلوه دادهاند؛ اگر نگوییم به شکل کاریکاتور درآوردهاند. از اینرو، وظیفهای بنیادی و تخطیناپذیر محققان، روشنفکران و فعالان همدل با مارکسیسم عبارت است از نیاز به بازبینی و احیای مفهومها، تزها و نظرات مارکس که به شکل نادرستی معرفی شدهاند، و در صورت امکان دفاع از آنها.یکی از انتقادهایی که هرچندگاهی علیه اندیشههای مارکس- و بهعنوان دلیلی برای ترک کامل آن- طرح میشود این است که نظریهی مارکس الزاماً حاوی باوری است که سی. رایت میلز آن را باور به «متافیزیک کار» مینامد. تا جایی که میدانم میلز (1962, 127, 129; 1963, 256) هیچگاه صورتبندی دقیقی از «متافیزیک کار» به دست نداده است-عبارتی که به نظر میرسد به یک باور بسیار متحجر، به تداوم آرزوهای رهاییبخش، یا به ظرفیت سیاسی انقلابی بیمانند و منحصربهفرد طبقهی کارگر اشاره دارد- اتهامی رایج که بارها نظرات گوناگون و از حیث نظری و تجربی غیرقابل دفاع را به مارکس نسبت داده است. این دعاوی، عبارتند از: درک مارکس دربارهی پرولتاریا همچون یک «طبقهی عام»، اینکه طبقهی کارگر اگر نه یگانه، بلکه نخستین عامل انقلاب سوسیالیستی است، پافشاری مارکس و انگلس بر «وظیفهی تاریخی» پرولتاریا، دستیابی محتوم پرولتاریا به آگاهی و آرمان انقلابی، و حتی شاید این تز که «تضاد» بین سرمایه و کار نخستین تضاد یا بنیادیترین تضاد در جامعهی سرمایهداری بهشمار میرود.

چهگونه طبقه را نادیده نگیریم؟ / تیتی باتاچاریا / ترجمهی منصوره خائفی
طبقهی کارگر جهانی از همان ابتدای شکلگیری، بهویژه از اواخر قرن بیستم، با این چالش سهمگین مواجه شده است که چهگونه بر تمام اختلافات و تقسیمات خود فائق آید تا در شکل نظامیافته و کاملاً مبارزی برای براندازی سرمایهداری ظاهر شود. پس از آنکه مبارزات طبقهی کارگر جهانی از غلبه بر این چالش بازماند، خودِ طبقهی کارگر آماج محکومیتهای عملی و نظری شد. اغلب اوقات، این محکومکردنها شکلی از اعلامها یا پیشبینیهایی دربارهی زوال طبقهی کارگر یا استدلالهایی در اینباره میگیرد که طبقهی کارگر دیگر عامل معتبر تغییر نیست. گزینههای دیگر – اگر بخواهم به چند مورد از آنها اشاره کنم زنان، اقلیتهای قومی/ نژادی، جنبشهای جدید اجتماعی، «مردم» بیشکل اما شورشی یا جماعتها هستند – همگی بهعنوان بدیلهای ممکنِ این طبقهبندی فرضاً روبهافول یا اصلاحطلبانه یا مردانه و اکونومیستی یعنی طبقهی کارگر در معرض توجه قرار گرفتهاند.