نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: لنین

تأملاتی درباب دیالکتیک لنین / پیوتر کوندراشوف / ترجمه‌ی روژان مظفری

ولادیمیر ایلیچ لنین سهم عظیمی در تکامل تقریباً تمامی عناصر مارکسیسم داشت. اما تکامل دیالکتیک ماتریالیستی در همه‌ی جهات توسط وی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این جهات از روش‌شناسی، منطق دیالکتیکی و دیالکتیک جهان مادی عینی گرفته تا دیالکتیک فرایند انقلابی و ساختن جامعه‌ی سوسیالیستی را دربر می‌گیرد.در این مقاله، تنها برخی از جنبه‌های دیالکتیک لنینیستیِ فرایندها و پدیده‌های اجتماعی را تحلیل خواهیم کرد.

با لنین به‌سوی آزادی حیوانات / دانیل هسه

تجسم دیدگاه‌ لنین در «چه باید کرد» نه‌تنها برای کنشگران جنبش‌های اجتماعی مانند جنبش آزادی حیوانات، بلکه برای چپ‌های مارکسیست که می‌خواهند بر وضعیت ویران جریان خود غلبه کنند نیز ارزشمند است. قبل از هرچیز، این مطالعه به آنچه که چپ‌های مارکسیست امروز فراتر از اظهارات اصلی شناخته‌شده‌ی لنین ممکن است از «چه باید کرد» بیاموزند، می‌پردازد.

لنین 1916-1914: پویه‌ی فلسفی، جنگ و سیاست بدیل / اتین بالیبار / ترجمه‌ی محمد حاجی‌نیا

نزد لنین تنها یک پویه‌ی فلسفی، در معنای دقیق کلمه، وجود دارد و این دقیقاً جنگ – با تمام مخاطرات و پیامدهای بلافصل‌اش- است که آن پویه را متعین می‌کند. اگر این نکته درست باشد که ابژه‌ی فلسفه را نمی‌توان از ابژه‌ی سیاست جدا کرد، مسئله‌ی بالا می‌تواند برای فلسفه مهم باشد. در هر حال، این مسئله بی‌تردید برای فهم جایگاه لنین در تاریخ، از جمله در تاریخ جنبش اجتماعی که «لنینیسم» خوانده می‌شود، بسیار مهم است.

متن و بستر استدلال لنین در «چه باید کرد؟» / آلن شاندرو / ترجمه‌ی آزاده ریاحی

بررسی بحث و بستر مشخص تزهای لنین در کتاب «چه باید کرد؟»

«دولت و انقلابِ» لنین / رالف میلی‌باند / ترجمه‌ی بهرنگ نجمی

پروژه‌ی سوسیالیستی پروژه‌ای ضدبوروکراتیک است، و در هسته‌ی آن تصویری از جامعه نهفته است که، «برای نخستین بار در تاریخ جامعه‌های انسانی، توده‌ی مردم برمی‌خیزند تا نقش مستقلی، نه‌تنها در رأی‌گیری و انتخابات، بل‌که در اداره‎ی امور روزانه‌ی دولت ایفا کنند. در دوران سوسیالیسم همه به‌نوبه‌ی خود حکومت خواهند کرد و به‌‌سرعت برای‌شان عادت خواهد شد که دیگر هیچ‌کس حکومت نکند». دیدگاه مارکس نیز همین بود؛ و یکی از شایستگی‌های تاریخی دولت و انقلاب این است که این بینش را به مَسند شایسته‌اش در دستور کارِ سوسیالیستی بازگرداند. شایستگی دیگر آن، پافشاری بر این است که نباید آن را به امیدی دور و درخشان سپرد که می‌توان اکنون با خیال راحت نادیده‌اش گرفت؛ بل‌که فعلیت‌اش باید هم‌چون پاره‌ی بلافصل نظریه و عمل انقلابی مورد توجه قرار گیرد. من در این‌جا استدلال کرده‌ام که چه‌گونه برآورد لنین از امکان «زوال» دولت در هر موقعیت پساانقلابیِ متصور اغراق‌آمیز و خوش‌بینانه است. اما چه بسا ادغام این نوع خوش‌بینی در اندیشه‌ی سوسیالیستی شرط ضروریِ فراتررفتن از «واقع‎بینی» ملال‌آور و بوروکراتیک باشد، که تجربه‌ی سوسیالیستی نیم‌قرن گذشته را عمیقاً تحت تأثیر خود قرار داده است.

کنفرانس بین‌المللی صدمین سال انتشار کتاب امپریالیسم لنین: مسکو / سعید رهنما

به مناسبت یکصدمین سال نگارش «امپریالیسم، بالاترین مرحله‌ی سرمایه‌داری» اثر لنین، کنفرانسی بین‌المللی تحت عنوان «امپریالیسم و امپراتوری در قرن ۲۱» در تاریخ دوازدهم اکتبر 2016 از سوی آکادمی علوم روسیه ـ انستیتو اقتصاد، بنیاد رزا لوگزامبورگ شعبه‌ی مسکو، بخش اقتصاد دانشگاه مسکو، و مجله‌ی «آلترناتیوز»، در محل آکادمی در مسکو برگزار شد. در این کنفرانس تعدادی از اعضا و اعضای وابسته به آکادمی علوم روسیه، و استادانِ دانشگاه‌های مسکو و سنت پترزبورگ، همراه استادانی از امریکا، انگلستان، آلمان، کوبا، بِلا روس و چند کشور دیگر اروپای شرقی شرکت داشند. من نیز از کانادا به کنفرانس دعوت شدم.

نقد فریدا آفاری بر «امپریالیسم در قرن بیست‌ویکم» و پاسخ سعید رهنما

امپریالیسم در قرن بیست‌ویکم: پاسخی به سعید رهنما / فریدا آفاری رأی 52% از انگلیسی‌ها به خروج از اتحادیه‌ی اروپا عمدتاً به مهاجرستیزی، پناهجوستیزی، نژادپرستی و همچنین نارضایتی از سیاست‌های اقتصادی ریاضت‌طلبانه‌ی دولت انگلستان نسبت داده شده است. سیاست‌های ریاضت طلبانه‌ای که مهم‌ترین نیروی پیش‌برنده‌ی آن در انگلستان همانا دولت محافظه‌کار این کشور بوده است…. ادامهٔ مطلب ›

امپریالیسمِ نولیبرال، تازه‌ترین مرحله‌ی سرمایه‌داری / سعید رهنما

ماهیت امپریالیسم تغییری نکرده، اما ساختار، عملکرد و ویژگی‌هایش با امپریالیسم دوران لنین بسیار متفاوت است. مقابله با این هیولای نامرئی و در همه جا حاضر به‌مراتب سخت تر و پیچیده تر از گذشته است. کتاب امپریالیسم لنین اثر تاریخیِ ارزشمندی است که همان‌گونه که خود می گوید مربوط‌ به تصویری از تحول سرمایه‌داری در اوایل قرن بیستم است، و واضح است که نمی تواند بیانگر واقعیات تحولات عظیم سرمایه‌داری در اوایل قرن بیست‌ویکم باشد.