برچسب: محیط زیست

چهگونه انقراض ششم را متوقف کنیم؟ / کامران نیری
انقراض ششم بشرزاد یک تهدید وجودی برای بخش اعظم حیات بر کرهی زمین، ازجمله گونهی انسان، است. در این جستار، پیشنهاد ئی. او. ویلسون حشرهشناس، مدافع حفاظت از محیطزیست و طبیعتگرای پرآوازه در کتاب اخیرش، «نیم-زمین: مبارزهی سیارهی ما برای حیات» (2016)، برای متوقف و معکوس کردن انقراض ششم، موردبررسی انتقادی قرار میگیرد.

تاریخ جهان در آیینهی هفت چیز ارزان / راج پاتل، جیسون دبلیو مور / ترجمهی محسن صفاری
کشاورزی اسکانیافته، شهرها، حکومت – ملتها، فناوری اطلاعات و هر سیمای دیگر جهان مدرن، همه در عصری طولانی از خوشاقبالی اقلیمی پیشآمدهاند. آن روزها پایان یافتهاند. سطح دریاها در حال بالا آمدن است؛ پایداری اقلیم در حال کاهش است؛ میانگینهای دما در حال افزایشاند؛ تمدن در عصری از زمینشناسی پدیدار شد که هولوسن نام دارد. کسانی عصر نوین اقلیمی ما را آنتروپوسن خواندهاند. زندگی هوشمند آینده خواهد دانست ما به این مرحله رسیدیم زیرا بعضی از انسانها سیاههی فسیلی را با افزودن شگفتیهایی چون پرتوافشانی از بمبهای هستهای، پلاستیکهای صنعت نفت و استخوانهای مرغها پر کردهاند.

دیگر نمیتوان صبر کرد / نوام چامسکی / ترجمهی محمود حایری
در سنوات اخیر من کلاسهایم را بهسادگی با اشاره به این نکته به دانشجویان آغاز میکنم که آنها باید چیزی را انتخاب کنند که در تاریخ بشرسابقه ندارد. آنها باید تصمیم بگیرند که آیا جامعهی انسانی سازمانیافته قراراست زنده بماند یا خیر. حتي وقتي نازیها هم در قدرت درحال گرگتازی بودند نیازی نبود تا با این انتخاب مواجه شوید. اما حالا مجبورید .

بحران تمدن و چگونگی حل آن: مقدمهای بر سوسیالیسم زیستبوممحور / کامران نیری / ترجمهی هومن کاسبی
ما با بحران تمدن روبرو هستیم؛ نه صرفاً بحران سرمایهداری، آن گونه كه از سوی جنبش سوسیالیستی معمولاً اعلام میشود، یا بحران جوامع صنعتی كه اندیشمندان و فعالان سبز اعلام کردهاند. بحرانی که با آن مواجهیم، بحران در شیوهی زندگی ما است که توسط اقتصاد جهانی سرمایهداری صنعتی صورتبندی میشود. به ویژه استدلال خواهم کرد که ما با بحران در تمدن سرمایهداری صنعتی انسانمحور روبرو هستیم؛ و برای غلبه بر آن، باید در جهت سوسیالیسم زیستبوممحور از آن فراتر برویم.

پس از آنکه آخرین درخت جان سپرد / محمد صفوی
بحران محیط زیست بهعنوان یکی از مهمترین بحرانهای موجود در کشور ما و جهان در اوج قرار دارد. پژوهشها نشان میدهند که بیش از نیمی از جنگلهای جهان در مقام ششهای تنفسی کرهی زمین که منزلگاه انواع ارگانیسمهای زندهی جهان هستند از بین رفتهاند. و جهان بیشترین گرمایش زمین، کم آبی، انقراض فزایندهی گونههای زیستی، ذوب شدن یخهای قطبی، فرسایش خاک، بیابانزایی، سیل، قحطی، نابودی تدریجی دریاچهها و تخریب صخرههای مرجانی را تجربه میکند.

اکوسوسیالیسم از والتر بنیامین تا هوگو بلانکو / میشل لووی / ترجمهی محمدرضا جعفری
اکوسوسیالیسم گرایشی است سیاسی مبتنی بر یک بینش ذاتی: حفظِ تعادلِ بومشناختیِ (اکولوژیکی) کرهی زمین و بنابراین حفظِ محیطِ زیستِ مناسب و مطلوب برای گونههای زنده، از جمله خودِ ما، با منطقِ توسعهطلب و مخربِ نظامِ سرمایهداری سازگاری ندارد. پیجوییِ رشد در کوتاهمدت زیر سایهی همایونی سرمایه– در دهههای آینده- منجر به یک فاجعهی بیمثال در تاریخ انسانی خواهد شد: گرمایشِ جهانی.

درختان هم سخن میگویند / محمد صفوی
گزارشی از تجربهی علمی سوزان سیمارد:
هشدارهای مکرر جامعهی علمی، اقلیمشناسان و گزارشهای سازمان ملل متحد در مورد خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی گرمایش زمین، و حضور میلیونی مردم در سراسر جهان در جنبش دادخواهی علیه انقراض طبیعت نشان میدهد که جامعهی انسانی در رابطه با زیستبوم خود به آستانهی فاجعه نزدیک تر شده است.

پول، رسانه و بحران آبوهوایی / جان اسکیلز ایوِری
اشارهی مترجم: بحران آبوهوایی هر روز ابعاد تازهتر و فاجعهبارتری از خود را به نمایش میگذارد. موضوع بود و نبود بشریت در میان است. بحران آبوهوایی امری جهانی است و به راهحل های جهانی و همکاری «همگان» نیاز دارد. نادیده گرفتن آن مترادف از بین رفتن ، کار، رفاه و امنیت برای همگان زحمتکشان و بهرهکشی و انباشت هرچه بیشتر برای سرمایهداری و شرکتهای غولپیکر جهانی است. فاجعهی آبوهوایی و زیستمحیطی سبب جنگ ها و ستیزههای گسترده ای در بین مناطق و ملتها میشود و میتواند تمدن بشری را در آستانهی نابودی کامل قرار دهد. اما حل قطعی بحران آبوهوایی و مبارزه با آن نمیتواند از بستری جز مبارزه با سرمایهداری و منطق انباشت سرمایه گذر کند.

انرژی، رشد اقتصادی و بحران زیستمحیطی / ارالد کولاسی / ترجمهی هومن کاسبی
آیا رشد اقتصادی میتواند تا همیشه ادامه پیدا کند؟ این پرسش نسبتاً ساده، سرگیجههای فکری برای سرمایهداری مدرن به وجود آورده است. کارل مارکس در گروندریسه استدلال کرد که سرمایه نمیتواند هیچ حد و مرزی را تحمل کند. مراد او این بود که رانه برای رشد و جستوجوی بازارهای جدید، هر دو برای بقای سیاسی و اقتصادی سرمایهداری ضروری هستند. در این پرتو، دلالتهای تلویحی این سؤال، چیزی را در مایههای چالشی وجودی برای نظم کنونی مینمایاند. سرمایهداری نمیتواند به وجود هیچ حد و مرز طبیعی بر رشد اقتصادی اذعان کند، چرا که به معنای اذعان به مرگ نهایی خود خواهد بود. اکثر رهبران سیاسی و اقتصاددانانی که از نظم فعلی حمایت میکنند، برای حفظ این ادعا که سرمایهداری بازنمود نظامی شبه-ابدی و شکستناپذیر است، شروع به نقل مجموعه روایتهای پیچیدهای درمورد رابطه میان اقتصادهای انسانی و جهان طبیعی کردهاند.

بومشناسیِ اقتصاد سیاسی مارکسی / جان بلامی فاستر / ترجمهی رضا میرزاابراهیمی
گسست متابولیک رابطهی انسان با زمین، که مارکس در قرن نوزدهم مطرح کرد، امروزه در گسستهای متابولیکی بسیاری که از مرزهای بین انسان و کره زمین فراتر رفته بروز و ظهور پیدا کرده است. مقیاسِ تولید دیگر تنها مقصر نسخهی امروزی بهرهبرداری بیشازحد سرمایهداری نیست، بلکه ساختارِ تولیدْ تقصیر بیشتری به گردن دارد. «چنین چیزی دیالکتیک فرآیندهای تاریخی است»….

رد عنصر فلسفی مارکس در اکوسوسیالیسم / رون کِلچ / ترجمهی س. صالحی
… اگر بهطور دقیقتری به تعریف کار ازخودبیگانه بنگریم، به کشف مهمی دست مییابیم: چیزی که در اینجا توصیف شده، فقط یک موضوع صرفاً اقتصادی نیست، [بلکه] ازخودبیگانگی انسان، فروکاهی زندگی، تباهی و از دست رفتن واقعیت انسانی است… در برآمدی از ایدهی ذات انسان و تحققیابی آن، که مارکس و در جدل با هگل مطرح کرد و بسط داد، یک فاکت سادهی اقتصادی به عنوان تباهی ذات انسان و ازدست رفتن واقعیت انسانی بروز مییابد.

انسان، طبیعت و محیط زیست / علی رها
/ به مناسبت 22 آوریل روز جهانی زمین / انسان معاصر در دههی دوم قرن حاضر، در مواجهه با تخریب ترمیمناپذیر زیستمحیطی و زیستبومی، دوباره با عارضهای زیست مدارانه روبهرو شده که امکان تداوم پایدار هستی انسانی و بلکه کل کرهی زمین و موجودات زنده اش را به پرسشی مبرم تبدیل کرده است. آخرین باری که بشر با چنین شدتی با بحران ادامهی زیست درگیر شده بود، درنیمهی قرن بیستم و از پس بارش بمب هستهای برسر مردم هیروشیما، و در پی آن رقابت هستهای آمریکا و شوروی بود.