نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: هومن کاسبی

بازگشت دیالکتیک طبیعت / جان بلامی فاستر / ترجمه‌ی روژان مظفری و هومن کاسبی

مبارزه برای آزادی به‌مثابه ضرورت:
دیالکتیک ماتریالیستی به ما می‌گوید که هدف ما در لحظه‌ی فعلی باید خلق جهانی با پایداری بوم‌شناختی و برابری ماهوی باشد، جهانی که توسعه‌ی پایدار انسانی را ترویج دهد. اما در زمانه‌ی ما با انقلاب بوم‌شناختی و اجتماعی آغاز می‌شود که بر ما تحمیل شده است. امروز، مبارزه برای آزادی و مبارزه برای ضرورت برای اولین بار در تاریخ انسان در همه جای کره‌ی زمین با هم مقارن می‌شوند و چشم‌اندازی از تباهی یا انقلاب ایجاد می‌کنند.

انقلاب کمونالیستی / اولیویه بوزاسنو / ترجمه‌ی هومن کاسبی

این مردان و زنان مبارز، با تجربه‌ای منحصربه‌فرد از حیات جمعی که «کنفدرالیسم دموکراتیک» نامیده می‌شود، پافشاری و ایستادگی می‌کنند. پروژه‌ای سیاسی که آمال آن عبارتست از رهایی اجتماعی، دموکراتیک، بوم‌شناختی و فمینیستی. زندگی کردن، و نه صرفاً زنده ماندن در برزخ جامعه‌ی مدرن، بر اساس قواعدی متمایز از قواعد نظم مسلط؛ چنین است قمار استراتژیکی که این جریان مطرح می‌کند، جریانی که ایده‌هایش در حین اجرا به‌تدریج درون مردم کرد و فراسوی آن‌ هژمونیک گشته‌اند.

انترناسیونالیسم، ضدامپریالیسم و خاستگاه اردوگاه‌گرایی / دانیل لابوتز / ترجمه‌ی هومن کاسبی

این مقاله به بررسی ایده‌های افرادی می‌پردازد که از جناح چپ برآمده‌اند و خودشان را «ضدامپریالیست» می‌نامند، اما مدافع حکومت‌های دیکتاتوری شده‌اند که به اقلیت‌های ملی ستم می‌ورزند، جنبش‌های دموکراسی‌خواه را سرکوب می‌کنند و مبارزات کارگران برای زندگی بهتر را درهم می‌شکنند.

سرمایه‌داری، خودکارسازی و سوسیالیسم: کارل مارکس درباب فرایند کار / کامران نیری

در این جستار، بر پایه‌ی نقد اقتصاد سیاسی مارکس استدلال خواهم کرد که خودکارسازی، شامل روباتیک‌سازی و رشد «اقتصاد گیگ»، گرایش تاریخیِ شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری است که عمیقاً ریشه در پویایی انباشت سرمایه و فرآیند کار دارد. شامل: یکم، رئوس نظریه‌ی مارکس در باب خودکارسازی، دوم، نحوه‌ی ارتباط نظریه‌ی خودکارسازی مارکس با نظریه‌ی انقلاب سوسیالیستی، سوم، برخی از جوانب توسعه‌ی تاریخ سوسیالیستی و نظریه‌ی خودکارسازی، چهارم، تلاش برای نظریه‌ای یکپارچه در مورد جامعه‌ی انسانی به‌عنوان بخشی از بوم‌سازگان سیاره‌ی زمین و نه سرور مطلق آن.

چرا سوسیالیسم بوم‌محور؟ / کامران نیری

رساله‌‌ای در تبیین سوسیالیسم بوم‌محور و تفاوت‌های آن با سایر نظریات سوسیالیسم و سوسیالیسم بوم‌شناختی.

فمینیسم، فوکو و تجاوز / هالی هندرسن / ترجمه‌ی هومن کاسبی و امینه ابطحی

این مقاله تجاوز را یک نقطه در امتداد پیوستار خشونت در نظر می‌گیرد؛ پیوستاری که خشونت و تجاوز را در تمامی اشکال آن‌ها شامل می‌شود. این پیوستار صرفاً «افعال» فرد مرتکب خشونت را مجسم نمی‌کند، بلکه عاملیت قربانی بالقوه را نیز در نظر می‌گیرد. اندیشیدن به تجاوز بر پیوستار خشونت جنسی به ما اجازه می‌دهد تا لحظاتی را معین کنیم که زنان می‌توانند واکنش نیرومندی برای دفع مهاجم داشته باشند.

کرونا و دورپیمایی‌های سرمایه / راب والاس، الکس لیبمن، لوییس فرناندو چاوز و رودریک والاس / ترجمه‌ی هومن کاسبی

این مقاله، «بررسی ماه» شماره‌ی مه 2020 [مانتلی ریویو] است. نسخه‌ی چاپی، همان تاریخی را بر خود خواهد داشت که در پایان مقاله‌ی امروز به چشم می‌خورد، یعنی 27 مارس 2020. در تاریخ مانتلی ریویو بی‌سابقه است که «بررسی ماه» به‌صورت آنلاین بیش از یک ماه پیش از انتشار شماره به‌طورکامل منتشر شود و گواه بر شرایط اضطراری کنونی است. پیش‌بینی می‌کنیم که وقتی تمام نشریه در اول ماه مه به‌صورت آنلاین منتشر شود، به‌روزرسانی‌های جزئی به آن افزوده خواهند شد.

صهیونیسم مسیحایی: الاغ و گوساله‌ی سرخ / موشه ماخوور / ترجمه‌ی هومن کاسبی

رابطه‌ی صهیونیسم و یهودیت (دین یهود) متناقض و پیچیده است. صهیونیسم در ایام اولیه‌ی خود ظاهراً جنبش سیاسی سراپا سکولاری بود. ظاهراً. درواقعیت، اگرچه «اگوی» ego آن سکولار بود، «اید» id آن همواره مذهبی بوده است. در دوران اخیر، دومی از گوشه‌ی نهان خود به‌در آمده و تمام‌قد جولان می‌دهد. صورتی از صهیونیسم مذهبی در اسرائیل نفوذ یافته است که در مقام یک جنبش سیاسی دارای ایدئولوژی مذهبی، سرشت مشترکی با اونجلیسم مسیحی پیکارجو و جهادگرایی اسلامی دارد.

سرمایه‌داری و غارت / جان بلامی فاستر و دیگران / ترجمه‌ی هومن کاسبی

اگرچه مفاهیم کلیدی استثمار و خلع‌ید نزد مارکس ضرورتاً تا حدودی با هم همپوشانی داشتند، اما از نظر تحلیلی متمایز بودند و به نوعی همسانی-در-تفاوت و درعین‌حال تفاوت-در-همسانی یا رابطه‌ای دیالکتیکی شکل می‌دادند. استثمار در درجه‌ی اول به تصاحب ارزش اضافی از طریق فرایند صوری مبادله‌ی برابر مربوط بود که ارزش اضافی در آن از تولیدکنندگان مستقیم استخراج می‌شد. بالعکس، خلع‌ید به شرایطی معطوف می‌شد که معاوضه حتی به شکل صوری عمل نمی‌کرد و سرقت آشکار یا «سود به مدد خلع‌ید» رخ می‌داد.

ظهور راست‌ افراطی / گفت‌وگو با جان بلامی فاستر، ترجمه‌ی هومن کاسبی

مصاحبه‌ی زیر با جان بلامی فاستر سردبیر مانتلی ریویو که در  5 اوت 2019 به اتمام رسید، توسط فاروق چادهوری برای «فرانتیر ویکلی» نشریه‌ی سوسیالیستی معروف کلکته انجام گرفت و قرار است این ماه در شماره‌ی ویژه‌ی پاییز این نشریه به انتشار رسد. بنابراین این مطلب در اصل برای مخاطب غیرآمریکایی در نظر گرفته شده بود. ما نیز آن را به‌دلیل فوریت مسائلی که به آن‌ها می‌پردازد، در این‌جا منتشر می‌کنیم. این مصاحبه عمدتاً مربوط به شرایط تاریخی ملازم با ظهور جنبش‌های راست افراطی جدید با سرشتی وسیعاً نوفاشیستی است. بااین‌حال، تأکید بر این نکته مهم است که اگرچه به نظر می‌رسد این‌گونه جنبش‌های سیاسی در حال حاضر روندی صعودی داشته باشند، و هنوز تا چیرگی آن‌ها راه درازی باقی است. در عوض، آنچه به‌ویژه در جهان پیشرفته‌ی سرمایه‌داری شاهد هستیم، توسعه‌ی همان چیزی است که دیوید هاروی اخیراً از آن تحت عنوان ائتلاف نولیبرالی-نوفاشیستی یاد کرده و افول دولت لیبرال-دموکراتیک را بازتاب می‌دهد. نوفاشیسم، خطرناک‌ترین و چندرنگ‌ترین پدیده در این بلوک تاریخی نوظهور راست‌گرا است. به‌علاوه، تمام این‌ها را باید در رابطه با بحران ساختاری سرمایه‌داری و تلاش‌های روبه‌رشد طبقه‌ی حاکم برای بازسازی روابط دولت-سرمایه به‌منظور خلق رژیم‌هایی انحصاری‌تر برای سرمایه نگریست. بزرگ‌ترین مجهول در این وضعیت، واکنش جناح چپ است که ریشه در طبقه‌ی کارگر دارد و لااقل به‌طور بالقوه، جنبش توده‌ای نهایی باقی می‌ماند – جنبشی که قادر به توقف، وارونگی و سرنگونی سرمایه است و مسیر جدیدی را به‌سوی جامعه‌ی برابری بنیادی و پایداری زیست‌محیطی (یعنی سوسیالیسم) ترسیم می‌کند.- مانتلی‌ریویو

نوفاشیسم در برزیل / میشل لووی / ترجمه‌ی هومن کاسبی

آنچه امروز در برزیل می‌بینیم نوعی ویران‌شهراست. نقطه‌ی مقابل آرمان‌شهر. برای کسانی از میان ما که بخشی از چپ برزیل را تشکیل می‌دهند و سال‌های متمادی برای پیشبرد ایده‌ها، مبارزات و فتوحات کارگران، سوسیالیسم و پیشرفت جنگیده‌اند، دیدنش بسیار غم‌انگیز است که چگونه برزیل به‌جایی رسیده است که حکومتی داشته باشد که در بهترین حالت نیمه-فاشیستی توصیف خواهم کرد.

دیکتاتوری نظامی و نولیبرالیسم: چهره‌ی دوگانه‌ی بربریت / ریکاردو آنتونس / ترجمه‌ی هومن کاسبی

ضدانقلاب پیشگیرانه و ظهور راست افراطی در برزیل:
برزیل در سال 1964 پس از سپری کردن دوره‌ای از توسعه‌ی فشرده‌ی سرمایه‌داری که فرایند صنعتی‌شدن را به‌میزان قابل‌توجهی گسترش داد، دچار آسیب سیاسی ماندگاری شد. طبقه‌ی حاکم که به‌لحاظ سیاسی قادر به تضمین منافع خود درون حدومرزهای دموکراسی بورژوایی نبود، به نیروهای نظامی روی آورد. کودتای نظامی به وقوع پیوست و دیکتاتوری تا سال 1985 دوام آورد. دیکتاتوری در آن زمان منافع طبقات مسلط را تضمین می‌کرد که از پیش‌روی مبارزات مردمی و طبقه‌ی کارگر که در دهه‌های 1950 و 1960 میلادی گسترش یافته و شدت گرفته بود، هراس داشتند.