نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: جان بلامی فاستر

فاجعه‌ی اقلیمی، فروپاشی، دموکراسی و سوسیالیسم / مناظره‌ی نوام چامسکی، میگل فوئنتس و گای مک‌فرسون، همراه با دیدگاه‌های جان بلامی‌فاستر و یانیس واروفاکیس / ترجمه‌ی محسن صفاری

به‌مناسبت برگزاری کنفرانس کاپ 28 –
در برابر نزدیکی بسیار زیاد افق تغییر اقلیمی فاجعه‌آمیز و کلان و احتمال نزدیک فروپاشی تمدنی چه باید کرد؟

رکود جهانی و چین / جان بلامی فاستر و رابرت مک‌چسنی / ترجمه‌ی بیژن رحمانی

تضادهای چین به‌هیچ‌وجه صرفاً جنبه‌ی داخلی ندارند. همانطور که نظام پیچیده‌ای از زنجیره‌های تأمین جهانی، چین را به کارخانه‌ی دنیا بدل کرده، به همان صورت نیز این کشور را هر چه بیشتر به سرمایه‌ و بازارهای خارجی وابسته کرده؛ در حالی که بازارهای خارجی را در برابر هر گونه اختلال و از هم‌گسیختگی در اقتصاد چین بی‌دفاع ساخته است. اگر قرار بود تا یک بحران طاقت‌فرسایِ چینی رخ دهد، آنگاه این بحران می‌توانست تا مجال یک شکاف بسیار عمیق را در کلیت نظام سرمایه‌داری فراهم کند.

جنگ سرد نوین علیه چین / جان بلامی‌فاستر / ترجمه‌ی بیژن رحمانی

جهان از جنگ سرد جان سالم به در بُرد. بر ما پوشیده است که از جنگ سرد جدید هم خواهد رَست یا خیر. انسان قرن بیست‌ویکمی در هرکجای این کره‌ی خاکی که باشد، اکنون با انتخابی گریزناپذیر مواجه است: «انقلاب یا تباهی».

بازگشت دیالکتیک طبیعت / جان بلامی فاستر / ترجمه‌ی روژان مظفری و هومن کاسبی

مبارزه برای آزادی به‌مثابه ضرورت:
دیالکتیک ماتریالیستی به ما می‌گوید که هدف ما در لحظه‌ی فعلی باید خلق جهانی با پایداری بوم‌شناختی و برابری ماهوی باشد، جهانی که توسعه‌ی پایدار انسانی را ترویج دهد. اما در زمانه‌ی ما با انقلاب بوم‌شناختی و اجتماعی آغاز می‌شود که بر ما تحمیل شده است. امروز، مبارزه برای آزادی و مبارزه برای ضرورت برای اولین بار در تاریخ انسان در همه جای کره‌ی زمین با هم مقارن می‌شوند و چشم‌اندازی از تباهی یا انقلاب ایجاد می‌کنند.

ژئوپلتیک جدید امپراتوری / جان بلامی فاستر / ترجمه‌ی حامد سعیدی

امیدهایی که در این شرایط تیره باقی می‌ماند ایجاد یک جنبش صلح جهانیِ نوین است؛ جنبشی که تصدیق کند آنچه در نهایت باید بر آن تفوق یافت، نمونه‌ی خاصی از امپریالیسم و جنگ نیست، بلکه عبور از نظام اقتصادیِ جهانی‌ای است که از نظامی‌گری و امپریالیسم تغذیه می‌کند. هدف صلح را باید در ایجاد جهانی دانست که متضمن برابری اساسی باشد و در آن استثمار جهانی و ژئوپلتیک امپراتوری دیگر اهداف اصلی نیستند. دیرزمانی است که چنین نظم تساوی‌طلبانه‌ی رادیکالیْ «سوسیالیسم» نام دارد.

مارکس و گونه‌پرستی ازخودبیگانه / جان بلامی فاستر و برت کلارک

رنج انسان و رنج حیوان شبیه به‌هم هستند. مبارزه‌ای انقلابی برای فراتر رفتن از بیگانگی از طبیعت مرتبط با سرمایه‌داری ضروری است. مارکس به‌وضوح دریافت که ریشه‌کنیِ گونه‌پرستی ازخودبیگانه بخشی از این مبارزه است. اگر قرار است «اومانیسمِ کاملاً توسعه‌یافته» به «طبیعت‌گرایی» تبدیل شود، لازم است دیالکتیک جدیدی از انسان ـ حیوان ساخته شود، این‌یکی بنا‌شده بر اصل اپیکوریِ «جهان دوست من است». مارکس اظهار داشت، «تمام موجودات زنده نیز باید آزاد شوند.»

گذار از سده‌ی بیستم به سده‌ی بیست‌ویکم / جان بلامی فاستر / ترجمه‌ی محسن صفاری

گذار از عصر هولوسن به عصر آنتروپوسن:
مقاله‌ی حاضر ترجمه‌ی پیش‌گفتار جان بلامی فاستر، نویسنده‌ی شماری از کتاب‌های نظری در حوزه‌ی زیست‌بوم، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه اورگان و سردبیر مانتلی‌ریویو، بر کتابِ «رویاروی آنتروپوسن» نوشته‌ی ایان انگس، نویسنده و کنشگر ‌بوم‌باور کانادایی، است.

«دیالکتیک طبیعت» انگلس در دوره‌ی آنتروپوسین / جان بلامی فاستر / ترجمه‌ی پریسا شکورزاده

به‌مناسبت دویست سالگی انگلس:
اکنون دویست سال پس از تولد انگلس، می‌توانیم او را یکی از مهم‌ترین متفکران بوم‌شناختی دوران جدید قلمداد کنیم. با این‌که امروزه نظریه‌ی شکاف متابولیک مارکس در کانون بوم‌شناسی ماتریالیستی-تاریخی قرار دارد، کماکان تأثیر انگلس بر درک ما از مسائل کلی بوم‌شناختی انکارناپذیر است. این اثرگذاری که به‌علت مطالعات عمیق وی درباره‌ی متابولیسم کلی طبیعت است، موجب بسط و تقویت تحلیل مارکس هم شد.

سرمایه‌داری و غارت / جان بلامی فاستر و دیگران / ترجمه‌ی هومن کاسبی

اگرچه مفاهیم کلیدی استثمار و خلع‌ید نزد مارکس ضرورتاً تا حدودی با هم همپوشانی داشتند، اما از نظر تحلیلی متمایز بودند و به نوعی همسانی-در-تفاوت و درعین‌حال تفاوت-در-همسانی یا رابطه‌ای دیالکتیکی شکل می‌دادند. استثمار در درجه‌ی اول به تصاحب ارزش اضافی از طریق فرایند صوری مبادله‌ی برابر مربوط بود که ارزش اضافی در آن از تولیدکنندگان مستقیم استخراج می‌شد. بالعکس، خلع‌ید به شرایطی معطوف می‌شد که معاوضه حتی به شکل صوری عمل نمی‌کرد و سرقت آشکار یا «سود به مدد خلع‌ید» رخ می‌داد.

ظهور راست‌ افراطی / گفت‌وگو با جان بلامی فاستر، ترجمه‌ی هومن کاسبی

مصاحبه‌ی زیر با جان بلامی فاستر سردبیر مانتلی ریویو که در  5 اوت 2019 به اتمام رسید، توسط فاروق چادهوری برای «فرانتیر ویکلی» نشریه‌ی سوسیالیستی معروف کلکته انجام گرفت و قرار است این ماه در شماره‌ی ویژه‌ی پاییز این نشریه به انتشار رسد. بنابراین این مطلب در اصل برای مخاطب غیرآمریکایی در نظر گرفته شده بود. ما نیز آن را به‌دلیل فوریت مسائلی که به آن‌ها می‌پردازد، در این‌جا منتشر می‌کنیم. این مصاحبه عمدتاً مربوط به شرایط تاریخی ملازم با ظهور جنبش‌های راست افراطی جدید با سرشتی وسیعاً نوفاشیستی است. بااین‌حال، تأکید بر این نکته مهم است که اگرچه به نظر می‌رسد این‌گونه جنبش‌های سیاسی در حال حاضر روندی صعودی داشته باشند، و هنوز تا چیرگی آن‌ها راه درازی باقی است. در عوض، آنچه به‌ویژه در جهان پیشرفته‌ی سرمایه‌داری شاهد هستیم، توسعه‌ی همان چیزی است که دیوید هاروی اخیراً از آن تحت عنوان ائتلاف نولیبرالی-نوفاشیستی یاد کرده و افول دولت لیبرال-دموکراتیک را بازتاب می‌دهد. نوفاشیسم، خطرناک‌ترین و چندرنگ‌ترین پدیده در این بلوک تاریخی نوظهور راست‌گرا است. به‌علاوه، تمام این‌ها را باید در رابطه با بحران ساختاری سرمایه‌داری و تلاش‌های روبه‌رشد طبقه‌ی حاکم برای بازسازی روابط دولت-سرمایه به‌منظور خلق رژیم‌هایی انحصاری‌تر برای سرمایه نگریست. بزرگ‌ترین مجهول در این وضعیت، واکنش جناح چپ است که ریشه در طبقه‌ی کارگر دارد و لااقل به‌طور بالقوه، جنبش توده‌ای نهایی باقی می‌ماند – جنبشی که قادر به توقف، وارونگی و سرنگونی سرمایه است و مسیر جدیدی را به‌سوی جامعه‌ی برابری بنیادی و پایداری زیست‌محیطی (یعنی سوسیالیسم) ترسیم می‌کند.- مانتلی‌ریویو

امپریالیسم متأخر / جان بلامی فاستر / ترجمه‌ی هومن کاسبی

پنجاه سال پس از «عصر امپریالیسم» اثر هری مگداف
مطالعه‌ی کلاسیک وی. ای. لنین در یک قرن پیش به نام امپریالیسم: آخرین مرحله‌ی سرمایه‌داری (که با عنوانی که پس از نخستین انتشارش پیدا کرد، یعنی امپریالیسم: بالاترین مرحله‌ی سرمایه‌داری، مشهورتر است)، کماکان تأثیرگذارترین اثر در باب امپریالیسم است. لنین از اصطلاح امپریالیسم مدرن یا صرفاً امپریالیسم برای اشاره به عصر سرمایه‌ی متمرکز استفاده می‌کرد، که در طی آن، تمام جهان توسط دولت‌های عمده و شرکت‌های آن‌ها تکه‌پاره می‌شود، و مرحله‌ی امپریالیستی را از استعمار/امپریالیسم مراحل مرکانتیلیستی و رقابت آزاد سرمایه‌داری، که مقدم بر آن مرحله بودند، متمایز ساخت. لنین اصرار داشت که «سیاست استعماری و امپریالیسم، پیش از این آخرین مرحله‌ی [امپریالیستی] سرمایه‌داری، و حتی پیش از سرمایه‌داری، وجود داشتند».

سرمایه‌داری مطلق / جان بلامی فاستر / ترجمه‌ی هومن کاسبی

شارل بودلر، شاعر فرانسوی در سال 1864 نوشت، «زیرکانه‌ترین مکر شیطان این است که شما را قانع کند وجود ندارد!» من در این‌جا ادعا خواهم کرد که همین گفته مستقیماً درمورد نولیبرال‌های امروزی صادق است، که مکر شیطان آن‌ها این است که تظاهر کنند وجود ندارند. گرچه نولیبرالیسم به شکل گسترده‌ای به‌عنوان پروژه‌ی محوری سیاسی-ایدئولوژیک سرمایه‌داری قرن بیست‌ویکم شناخته می‌شود، اما اصطلاحی است که صاحبان قدرت به‌ندرت بر زبان می‌آورند.