روز: 17 ژانویه 2020
الن بدیو: رخداد، حقیقت و «فرضیهی کمونیسم» / الیور هریسون / ترجمهی پریسا شکورزاده
نظریهی سوژهی انقلابی بدیو به واسطهی ارتباط او با مائویسم در دههی 1980 میلادی در فرانسه شکل گرفت. بدیو پروبلماتیک اصلی را نظریهای در باب سوژه دانست که از آن پس راهنمای تمام کارهای نظری و عملی او قرار گرفت. با اینکه نظریهی سوژهی اولیهی او هر سه شرط نظریهی سوژهی انقلابی مارکس را در خود داشت، اما در اواخر دههی 1980 این نظریه بهطور قابلتوجهی تغییر کرد. این تغییرات در نظریهی بدیو همانند نظریهی لاکلائو و نگری، ناشی از بهرهگیری عمیقتر او از هستیشناسی بود؛ اگرچه هستیشناسی بدیو با اصول ریاضی نظریهی مجموعهها مرتبط است. بدیو در نظریهی «رخداد» خود بیان میکند که سوژهی انقلابی دارای وفاداری دایمی به «حقیقتِ» بحرانی پیشبینینشده در «وضعیتی» مستقر است. او در کارهای بعدیاش، با زندهکردن درونمایههای موجود در کار پیشیناش کمی این نظریه را تدقیق میکند. در این مرحله مفهوم «فرضیهی کمونیسم» محوریت مییابد؛ مفهومی که ابتدا از سویی فاصلهگرفتن بدیو از نظریهی مارکس را توضیح میداد و در عینحال از سوی دیگر امروزه برای بازاندیشیدن به نظریهی مارکس به کار میرود. ارزیابی من از نظریهی بدیو بر مفاهیم رخداد و سوژه متمرکز است و همچنین به ملاحظهی نتایج کلی آن چیزی میپردازم که به باور بدیو سوژهی انقلابی امروزه باید در آن دخیل باشد.