برچسبها: امپریالیسم

امپریالیسم متأخر / جان بلامی فاستر / ترجمهی هومن کاسبی
پنجاه سال پس از «عصر امپریالیسم» اثر هری مگداف
مطالعهی کلاسیک وی. ای. لنین در یک قرن پیش به نام امپریالیسم: آخرین مرحلهی سرمایهداری (که با عنوانی که پس از نخستین انتشارش پیدا کرد، یعنی امپریالیسم: بالاترین مرحلهی سرمایهداری، مشهورتر است)، کماکان تأثیرگذارترین اثر در باب امپریالیسم است. لنین از اصطلاح امپریالیسم مدرن یا صرفاً امپریالیسم برای اشاره به عصر سرمایهی متمرکز استفاده میکرد، که در طی آن، تمام جهان توسط دولتهای عمده و شرکتهای آنها تکهپاره میشود، و مرحلهی امپریالیستی را از استعمار/امپریالیسم مراحل مرکانتیلیستی و رقابت آزاد سرمایهداری، که مقدم بر آن مرحله بودند، متمایز ساخت. لنین اصرار داشت که «سیاست استعماری و امپریالیسم، پیش از این آخرین مرحلهی [امپریالیستی] سرمایهداری، و حتی پیش از سرمایهداری، وجود داشتند».

زنجیرههای جهانی کالا و نوامپریالیسم / جان بلامی فاستر و دیگران / ترجمهی هومن کاسبی
تولید سرمایهداری قرن بیستویكم را دیگر نمیتوان صرفاً تجمعی از اقتصادهای ملی قلمداد کرد، تا بهسادگی از منظر تولید ناخالص داخلی (GDP) اقتصادهای جداگانه و مبادلات تجاری و سرمایه که میان آنها روی میدهد تحلیل شود. در عوض، تولید بیش از پیش در زنجیرههای جهانی کالا (که تحت عنوان زنجیرههای جهانی عرضه یا زنجیرههای جهانی ارزش نیز شناخته میشوند) تحت حاکمیت شرکتهای چندملیتی سامان مییابد که سیاره را فراگرفتهاند، و به پیوندهای متعددی تقسیم شده است که هر کدام نمایندهی انتقال ارزش اقتصادی هستند. با کنترل بیش از 80 درصد تجارت جهانی توسط شرکتهای چندملیتی که فروش سالانهی آنها اکنون تقریباً برابر با نیمی از تولید ناخالص داخلی جهان است، این زنجیرههای کالا را میتوان به هم پیوسته در مرکز اقتصاد جهانی دانست که تولید – عمدتاً در جنوب جهان- را به مصرف نهایی و خزانههای مالی شرکتهای چندملیتی انحصاری – عمدتاً در شمال جهان – متصل میکند.

امپریالیسم سرمایهی مالی و «جنگهای تجاری» / گفتوگو با پرابهات پاتنایک / ترجمهی داود جلیلی
دونالد ترامپ یک رهبر جهانی دمدمیمزاج است. به نظر میرسد به نظم قدیمی بیاعتنا است، یعنی به سازوکارهای جهانیسازی که اردوگاه امپریالیستی پس از سقوط اتحاد شوروی و طرح جهان سوم با دقت مستقر ساخت. ترامپ در دومین روز ریاستجمهوری، دستور اجرایی برای مذاکرهی دوباره بر سر نفتا (موافقتنامهی تجاری امریکای شمالی) را امضا و برنامهی همکاری فراآتلانتیک را لغو کرد. او در ادامه بر روی کالاهای کلیدی که از اتحادیهی اروپا و چین و علاوه بر آن کانادا و مکزیک وارد میشد تعرفه بست.

اقتصاد سیاسی امپریالیسم «بشردوستانه» در لیبی / حامد سعیدی
مسئلهی گسترش قلمرو ارضی، اعتصام به جنگهای ویرانگر، سلطهی قوی بر ضعیف، چنگانداختن بر منابع زیرزمینی و بهرهکشی و غارت ملتهای ضعیف، ویژگیهایی که عموماً از تعریف امپریالسم مستفاد میشود، پیشینهی بسیار طولانی در تاریخ جوامع بشری دارند. امپریالیسم در فرآیند تحولات تاریخی ـ اجتماعی و در گذر زمان رخسار و شکلهای مختلفی بهخود گرفته است. از لحاظ تاریخی، تفاوت اساسی بین ساختار و سازوکارهای امپراتوریها در صورتبندیهای پیشاسرمایهداری و امپریالیسم در نظام سرمایهداری وجود دارد.

واقعیتهای روی زمین / دیوید هاروی / ترجمهی حسین رحمتی
دیوید هاروی به جان اسمیت پاسخ میدهد:
جان اسمیت به گمشدهای در صحرا میماند که از تشنگی در حال مردن است. سیستم جی.پی.اس مطمئناش به او میگوید که در فاصلهی 10 مایلیاش به سمت شرق آب شیرین وجود دارد. ازآنجا که او به «شرق به غرب» معتقد است (بخوانید جنوب به شمال) بهسمت جنوب راه میافتد و از تشنگی هلاک میشود. افسوس که استدلال او علیه من این چنین است.

نقدی بر تحلیل دیوید هاروی از امپریالیسم / جان اسمیت / ترجمهی حسین رحمتی
یکی از تأثیرگذارترین کتابهایی که در چند دههی اخیر در تبیین امپریالیسم معاصر نوشته شده کتاب «امپریالیسم جدید» اثر دیوید هاروی است. در نوشتهی حاضر، جان اسمیت، نویسندهی کتاب «امپریالیسم در قرن بیستویکم» دیدگاه هاروی را نقد کرده است. از هر دو نویسنده پیش از این مطالبی در نقد اقتصاد سیاسی منتشر شده است و پاسخ هاروی به نقد اسمیت را نیز طی روزهای آتی منتشر خواهیم کرد. ـ نقد اقتصاد سیاسی

انباشت سرمایه و نظام دولتی / سامانتا اَشمن و الکس کالینیکوس / ترجمهی بهرنگ نجمی
/ سنجشِ «امپریالیسم جدیدِ» دیوید هاروی / رویکردهای مارکسیستی به امپریالیسم راهی به درک روند سرمایهداری جهانی بهطور یکپارچه میگشایند. چنین رهیافتی از درخششهای بزرگ امپریالیسم جدید هاروی بهشمار میرود… مفهومپردازی ویژهی او از امپریالیسمْ هم فینفسه ارزشمند است و هم¬ بهمنزلهی ابزاری برای گسترش نظریهی مارکسیستی دولت. هاروی تمایزگذاریِ اریگی میان منطقهای سرزمینی و سرمایهداری قدرت را با قراردادن قاطع آن در حصار نظریه مارکسیستیِ اضافهانباشت و بحران استحکام میبخشد. به باور ما، این تمایزگذاری میتواند با بازگویی آن برحسْب واکاوی منافع متفاوت ولی همسو سرمایهداران و مدیران دولتی بهطرز بهتری تحکیم شود… اختلاف اصلی ما با دیدگاه هاروی، یعنی گسترش بیاندازهی مفهومِ مهم انباشت از راه سلب مالکیت، از حیث سیاسی بهسبب همپوشانی آن با نقد نولیبرالیسمِ رایج در جنبش دگرجهانیسازی، حائز اهمیت است.

اقتصاد سیاسی «جنگ با تروریسم» / حامد سعیدی
سهمی که این مقاله در توضیح و تحلیلِ «جنگ علیه تروریسم« ادا میکند این است که قصد دارد پولاریزهشدن و تغییر و تحولاتی را که نظم جهانی پیش از جنگ به خود گرفته بود در چارچوب اقتصادِ سیاسیِ سرمایهداری بررسی و به تبع آن زمینههای عینی و اقتصادی وقوعِ «جنگ با تروریسم» را تبیین کند. از اینرو، لازم است گفتمان مسلط «جنگ عادلانه و ضد تروریستی» را در ارتباط با نهادهای متعدد رسمی و غیررسمی محلی و بینالمللی که این گفتمانِ رایج را تولید و آن را برحق و مشروع بر جامعه تحمیل میکنند در چارچوب یک نظم معین جهانی و در یک ساختار تاریخی مشخص توضیح داد. این پرسمان از منظر نظریهی انتقادی (نئوگرامشی) در حوزهی روابط بینالمللی پژوهیده خواهد شد.

امپریالیسم دلار / میشل براند، رمی هرهرا / ترجمهی احمد سیف
«دلار واحد پول ما، ولی مشکل شماست». این سخن جان کانالی وزیر خزانهداری امریکا در جلسهی نوامبر 1971 در رم بین کشورهای گروه 10 اندکی پس از زمانی است که نیکسون قابلیت تبدیل دلار به طلا را قطع کرد و نظام پولی بینالمللی را براساس نرخ شناور بنا نهاد. از آن زمان تاکنون جهان از این «مشکل» ـ یعنی این که امریکا این امتیاز را به دست آورد تا واحد پولی برای تجارت جهانی و ذخیره را براساس توافقات برتون وودز ارایه بدهد عذاب کشیده است. فدرال رزرو اگرچه عملاً بهعنوان بانک مرکزی جهان عمل میکند ولی سیاستهای پولی را براساس منافع امریکا تدوین می کند. در نتیجهی فشار و حتی به دستور الیگارشی مالی نرخ بهره را تعیین میکند و یا تنها به نفع خود پول چاپ و برای اقتصادهای جهان گرفتاری ایجاد میکند.

امپریالیسم جدید: موافقت با زور / دیوید هاروی / ترجمهی حسین رحمتی
امپریالیسم از نوع سرمایهداری از بطن رابطهی دیالكتیكی میان منطقهای سرزمینی و سرمایهداری قدرت سرچشمه میگیرد. این دو منطق˚ متمایزند و بههیچوجه تقلیلپذیر به یکدیگر نیستند اما به شدت درهمتنیدهاند. آنها را میتوان چونان روابط درونی یكدیگر فهم کرد. اما خروجیها ممکن است در فضا و زمان بهشدت متفاوت باشند. هر منطقی تضادهایی را بالا میآورد كه باید از سوی منطق دیگر مهار شوند. برای نمونه، انباشت بیپایان سرمایه به علت نیاز به انباشت بیپایان قدرت سیاسی/نظامی بحرانهای دورهای را در چارچوب منطق سرزمینی به وجود میآورد. وقتی كنترل سیاسی در چارچوب منطق سرزمینی تغییر میكند، جریانهای سرمایه نیز برای سازگاری با آن باید تغییر كنند.

امریکا و جهان بعد از ترامپ / امانوئل والرشتاین
پیروزی ترامپ تقریباً همه را شگفتزده کرد. میگویند حتی ترامپ هم شگفتزده شد. البته امروز همگان آنچه را که رخ داده تبیین میکنند، اگرچه تبیینها متفاوت است. همگان از شکافهایی صحبت میکنند که این انتخابات در بدنهی سیاسی امریکا پدید آورد (یا بازتاب آن بود؟). قصد ندارم که به این فهرست دور و دراز تحلیل دیگری اضافه کنم و تا همین حالا هم از خواندن آنها خسته شدهام. صرفاً میخواهم روی دو مسئله متمرکز شوم: پیآمدهای پیروزی ترامپ اولاً برای ایالات متحده و ثانیاً برای قدرت ایالات متحده در بقیهی جهان.

کنفرانس بینالمللی صدمین سال انتشار کتاب امپریالیسم لنین: مسکو / سعید رهنما
به مناسبت یکصدمین سال نگارش «امپریالیسم، بالاترین مرحلهی سرمایهداری» اثر لنین، کنفرانسی بینالمللی تحت عنوان «امپریالیسم و امپراتوری در قرن ۲۱» در تاریخ دوازدهم اکتبر 2016 از سوی آکادمی علوم روسیه ـ انستیتو اقتصاد، بنیاد رزا لوگزامبورگ شعبهی مسکو، بخش اقتصاد دانشگاه مسکو، و مجلهی «آلترناتیوز»، در محل آکادمی در مسکو برگزار شد. در این کنفرانس تعدادی از اعضا و اعضای وابسته به آکادمی علوم روسیه، و استادانِ دانشگاههای مسکو و سنت پترزبورگ، همراه استادانی از امریکا، انگلستان، آلمان، کوبا، بِلا روس و چند کشور دیگر اروپای شرقی شرکت داشند. من نیز از کانادا به کنفرانس دعوت شدم.