برچسب: دختران خیابان انقلاب
همبستگی فمینیستی و فضای شهری / مریم لشکری
شرایط مستمر جنگی، نزاع سیاسی میان کشورهای منطقه، و سرکوب دولتهای اقتدارگرا، زندگی روزمرهی جوامع خاورمیانه را بهطور غیر قابلانکاری تحتشعاع قرار داده است. در سایهی ساختارهای متعدد و متقاطع ستم، تبعیض و استثمار، کنشگران حقوق زنان و فمینیستها از امکانات فضای مجازی و واقعی برای ایجاد شبکههای همبستگی بهره جستهاند. این فعالیتها فرصتی فراهم میکند که بهجای بازتولید تصویر قربانی و تضعیف شده از زن، برای بازپسگیری عاملیت و حقوق خود در مقابله با ساختار ضد زن و مردسالارانهی حاکم بر جامعه، از منابع و فرصتهای موجود استفاده کنند.
بین شما کدام صیقل میدهید سلاح آبائی را؟ / پریا رحیمی
بررسی سه جریان موازی درون جنبش زنان ایران:
«مطالعهی الگوهای فعالیتهای سایبری اکتیویستهای حوزهی زنان و نسبت آن با اکتیویسم در فضای واقعی» عنوان پایاننامهای است که شهریور ماه سال پیش از آن دفاع کردم.* این پایاننامه دسترنج حدود دو سال مطالعه و کار میدانی و درگیری تنگاتنگ با اخبار و مسائل جنبش زنان بود. امروز با گذشت یک سال و نیم از جلسهی دفاعیهی پایاننامه و خروج از میدان پژوهش، میتوانم کمی عقبتر بایستم و مرور کنم تمامی اتفاقاتی را که جنبش زنان در چند سال اخیر از سر گذرانده است. در متن پیشرو قصد دارم به میانجی اتفاقات و موضعگیریهای اخیر، سه جریان فعلی درون جنبش زنان را بازشناسی و ارزیابی کنم.
سوسن طهماسبی، پیشتر در مقالهای با عنوان «مبارزهای در درون جنبش زنان برای نهادینه کردن برابری» سعی کرده است تا چهار نسل از فمینیست-اکتیویستهای ایرانی پس از انقلاب ۵۷ را شناسایی کند. همچنین، در برخی از دیگر مقالات و گفتوگوها تلاشهای کمابیش مشابهی از دیگر فعالان را شاهد بودیم تا با ارجاع به تفاوت نسلی، دگرگونیهای جنبش زنان را توضیح دهند. اما آنچه در این مقاله پی خواهیم گرفت، نشان دادن همزمانی سه جریان عمدهی فمینیستی درون جنبش زنان است. گرچه میتوان تقدم و تأخری زمانی – هرچند تقریبی – برای این سه جریان لحاظ کرد، یا قسمی همایندی میان سن کنشگرایان و هر یک از این جریانها قائل شد، اما در لحظهی نگارش این مقاله هر سه جریان، موازی و گاه همپوش، درون آنچه علیالاطلاق جنبش زنان مینامیم، حیوحاضر است. هر سه گرچه کمزور و بیرمق در حال تلاش و فعالیتاند، دردهای مشترک و اهداف یکسانی دارند، و وجه تمایز آنها در راهبردهاست.
امر شخصی، سیاسی است / پریا رحیمی
نزدیک به دو سال از دیماه ۹۶ میگذرد، و فرصتی است تا پدیدهی «دختران خیابان انقلاب» را که ملازم شد با انبوهی از نافرمانیها و خیزشهای مدنی دیگر گروههای اجتماعی بررسی کنیم. در دو سال گذشته ژست جماعت کف و سوت زن، رفتهرفته بدل شد به ژست سالبهای که هر نافرمانی مدنی نیروهای کاملاً خودجوش را به نمایشیبودن، سرسپردگی، هیجانزدگی و… متهم میکند. در کنار شیوهی مبارزه و دادخواهی این دختران، اصل مطالبهی آنها نیز همواره مورد انتقاد برخی از فعالان حقوق زنان بوده است.
تولید اقتصادی بر ضد بازتولید اجتماعی / فاطمه صادقی
در دههی اخیر،… نهتنها روندها برای زنان و سایر گروههای اجتماعی تبعیضآمیزتر از گذشته شد، بلکه بازتولید اجتماعی نیز بهجد به خطر افتاد.
به نظر میرسد در شرایط فعلی هیچیک از احزاب و جناحهای سیاسی خطر زوال بازتولید اجتماعی را جدی نگرفتهاند. به همین منوال، سیاستهای دستوری از بالا نیز به عوض حل مشکل، بر وخامت اوضاع افزوده است… همچنین به موازات بدترشدن وضع معیشتی طبقات غیررژیم، روندهای حاکمیتی هم فربهتر میشوند. در نتیجه، درحالیکه بلندگوهای تبلیغاتی به نحوی تصنعی در ستایش از اخلاق، کمک به نوعدوستی، دستگیری از فقرا، رسیدگی به سالمندان و جز آنها داد سخن میدهند، مناسبات اجتماعی بهطور فزاینده کالاییتر میشود. در چنین وضعیتی تنها خود زناناند که میکوشند به هر نحوی مانع از نابودی بازتولید اجتماعی شوند. حرکت دختران خیابان انقلاب و چالش آنها با پوششی که هدف آن جنسیکردن و کالاییکردن تن زن است، یکی از مهمترین این ابتکارات است. این ابتکار و اعتراضات دی ماه هر دو از بستری واحد برمیخیزند و ریشه در تبعیضهای واحد دارند… در حرکت بهغایت مسالمتآمیزِ دختران خیابان انقلاب، شجاعت بهمثابه یک فضیلت مدنیِ بیپیرایه و ناب، تنِ غیرجنسیِ زنانه را در تقابل با قلمرو عمومیِ مردانه، مملو از ریاکاری و آماسکرده از مناسبات خشک و کالاییِ تولید اقتصادی قرار میدهد. با این کار نهتنها خانهنشینکردن زنان بلکه کلیهی مناسبات قدرتی را به چالش میگیرد که آن رویه را میسازند. ابتکار زنان جوان برای مقابله با تبعیضهایی که کمر به نابودی زنان و حیات اجتماعی در کلیت آن بسته شاید آخرین فرصتهای جامعهای باشد که هر روز از دامنهی انتخابهایش کم میشود و زمان برایش به تنگ میآید.