برچسب: فمینیسم
رزا لوکزامبورگ، بهعنوان فمینیست: گسست با «یوگیشه» / رایا دونایفسکایا / ترجمهی علی رها
بهمناسبت هشت مارس، روز جهانی زن:
لوکزامبورگ بهمحض ورود به آلمان، با اینکه یک نظریهپرداز، سردبیر نشریهای لهستانی و نیز یک فعال بود، بهدرستی از اینکه سوسیالدموکراسی آلمان او را به تنگنای بهاصطلاح مسألهی زن محدود کند امتناع ورزید، گویی این تنها جایی است که او به آن «تعلق» دارد. متأسفانه طرزتلقی بسیاری در جنبش آزادی زنان امروز، روی مخالف همان سکه است، چراکه ازآنجا که بهزعم آنها او دربارهی زنان «تقریباً هیچ چیز» برای گفتن نداشت، این انقلابی بزرگ را نادیده میگیرند.
اما دریغ و درد که «زن» بودم / آسو جواهری
بهمناسبت هشت مارس، روز جهانی زن
_________________
نگاهی به «تشکیلات دموکراتیک زنان ایران» وابسته به حزب توده، با تأکید بر دوران پساانقلاب از دریچهی بررسی مجلهی «جهان زنان» بهعنوان ارگان رسمی این تشکیلات، موضعگیریها و رویکردها و الگوهای جنسیتی حاکم بر نشریه و واکاوی چرایی مواضعی که در برخی نقاط عقبگردی اساسی از مطالبات اولیهی خود تشکیلات بوده است.
سیاست جنسیتی در ایران مدرن / ژانت آفاری
بهمناسبت هشت مارس، روز جهانی زن:
امروزه ما شاهد گونهای از بیداری جنسی در مبارزه برای جامعهای دموکراتیک هستیم. اما برخلاف روند این مناقشه در دنیای غرب که جنبشهای فمینیستی از جامعهی مدنی برخاسته و تلاش کرد تا حقوق محدود خود در حکومتهای لیبرال را گسترش دهد، این مناقشه در زیر سایهی سیستمی اقتدارگرا در جریان است.زنان ایرانی برای گرفتن حقوق خود لازم میبینند که به رهبران جنبش دموکراتیک مملکت نیز تبدیل شوند… جامعهی ایران شاید در آستانه مرحلهای حساس در انقلاب جنسیتی باشد که صد سال پیش آغاز شده است.
مریم فیروز و حدیث «حُبِّ وطن» / شیرین کریمی
بهمناسبت هشت مارس، روز جهانی زن
_________________
میهندوستی و به قول سعدی شیرازی «حُبِ وطن» در مریم فیروز چطور بروز مییابد؟ مریم فیروز میگوید: «در زندان بودم، آسمان را نگاه کردم، بعد از آن همه شکنجه و درد گفتم خوشحالم که زندانم، ولی ایرانم.» هنگام بررسی رسالهی دکترای مریم فیروز میهندوستی برجستهترین خصیصهی نویسنده است که در تکتک کلماتش عیان میگردد و بینیاز از بیان.
فمینیسم سوسیالیستی در برابر فمینیسم لیبرال / کلی بلین / ترجمهی حنا رحیمی
به مناسبت هشت مارس، روز جهانی زن
___________
برای میلیونها نفر، بیش از آنکه ضرورت فمینیسم محل پرسش باشد، این پرسش مطرح است که ملزومات رسیدن به دگرگونی واقعی به نفع زنان، چیست؟ آنچه معرّف فمینیسم سوسیالیستی است تحلیلی طبقاتی است از اینکه چگونه ستم بر زنان به طور تاریخی بهمیانجی توسعهی جامعهی طبقاتی پدیدار شده و چگونه هنوز به میانجی نظام سرمایهداری تداوم یافته است.
گفتوگوی فمینیسم و جمهوریخواهی دربارهی دموکراسی / آیلین تورس سانتانا / ترجمهی پریا پلاسعیدی و مهسا اسدالهنژاد
آزادی، خودآیینی و وابستگی (متقابل): این مقاله به دلایل قطع ارتباط تحلیلی میان مکتبهای فکری فمینیستی و جمهوریخواهی و بررسی ظرفیتِ تعاملِ آکادمیک و سیاسی میان آنها میپردازد. همچنین فضاهایی را طرح میکند که مکالمهی بالقوه میان فمینیسم و جمهوریخواهی میتواند در آنها صورت پذیرد: بررسی رابطهی میان سلب مالکیت مادی، وابستگی و آزادی در سرتاسر عرصهی عمومی، خصوصی و سپهر خانگی، و دلالتهای گسترش معنای خودآیینی تا جایی که خودآیینی تنانه را شامل شود… و در نهایت، بر ضرورت احیایِ جمهوریخواهی از منظرِ فمینیستی تأکید میکند.
پایانی بر یأس زنان / مرضیه بهرامی برومند
اکنون در هنگامهی جوانه زدن جنبش «زن، زندگی، آزادی» مفاهیم منفی بر بدن زن برای تحقیر او در جامعه و دادن جایگاه جنس دوم، بیش از هر زمان دیگر از موضوعی شخصی به موضوعی سیاسی تبدیل خواهد شد. با شناخت شعار «امر شخصی امر سیاسی است» بسیاری از فمینیستها برای کنترل زنان بر «بدن» خودشان مبارزه کردند و بدین ترتیب مبارزه با آزار روحی و روانی و جنسی در سطح وسیعتر آنچه نظریهی فمینیسم «کنترل و تملک بدن زنان» مینامیدند، شکل گرفت. سیاستهای این جنبش فمینیستی به گونهای – سیاستهایی فضاییاند- که شامل مقاومت در مقابل محدود کردن زنان به فضاهای خاص مانند خانه و مبارزه برای دسترسی و مشارکت برابر در همهی حوزههای زندگی، شامل کار، سیاست و آموزش و کنترل بر بدن خود میشود.
زن و انقلاب: مارکس و دیالکتیک / لیلیا دی. مونزو / ترجمهی روژان مظفری
جنبشهای زنان باید به مارکس و روش دیالکتیکی او نظری داشته باشند تا ستم بر زنان را درک کنند و راهی را نهتنها بهسوی آزادی زنان، بلکه به رهایی بشریت و همهی موجودات زنده بگشایند. تحقیقات فمینیستی درک مهمی از تاریخ ستم بر زنان ارائه داده است که میتواند به ما کمک کند نظریههای مارکس را تکمیل کنیم؛ نظریاتی که به ستم بر زنان بیشتر توجه کنند و ما را به سمت یک بدیل سوسیالیستی سوق دهند. جنبشهای آزادیبخش زنان به مبارزهی طبقاتی و مبارزهی طبقاتی به آزادی زنان نیاز دارد.
زن، زندگی، آزادی / شیرین کریمی
شعاری ناظر بر ساحت رهاییبخش جنبش زنان:
اکنون بسیاری از مردم، تردیدهایشان را دربارهی ساحت رهاییبخش جنبش زنان کنار گذاشتهاند و در خیابان با گامهای مصممتری همراهِ زنان معترض راه میروند و فریاد میزنند: «زن، زندگی، آزادی». با این نوع اجرای «حاکمیت مردمی» بنیان استوارتری برای ایجاد شکل دموکراتیک حکمرانی ساخته میشود. این شعار نشان میدهد که اکنون مردم به اهمیت ساحت رهاییبخشی جنبش زنان پی بردهاند و در کنار زنان ایستادهاند.
زندانیان خاموش / علیرضا عسگری
تحلیل حجاب زنان افغانستانی در سوئد، اجبار مردسالارانه به حجاب و وظایف دولت سوئد:
___________
این پژوهش تجربی بر موضوع حجاب در سوئد متمرکز است. این مطالعه نشان میدهد که زنان افغانستانی (مسلمان) مقیم سوئد، حجاب را عنصری از فرهنگ/هویت خود نمیدانند؛ علاوه بر این، دادههای تجربی جمعآوریشده از طریق مصاحبه با بیست افغانستانی مقیم سوئد نشان میدهد که حجاب با میانجی ساختاری اجتماعی و اجباری به زنان و خصوصاً از سوی بستگان مردشان تحمیل شده است.
معنای امر زنانه / کاترین مالابو / ترجمهی نگین صنیعی
اگر برداشت ما از «زن» یک واقعیت متعین کالبدشناختی و فرهنگی باشد، تصدیق میکنیم که امروزه دیگر بهنظر نمیرسد امر «زنانه» با «زن» همراه باشد. بسط مطالعات زنان در پایان قرن بیستم، بهویژه آثار جودیت باتلر در زمینهی مطالعات جنسیت و تئوری کوییر در بهچالش کشیدن تقسیمات مردانه و زنانه نقش داشت و نشان داد که هویتِ جنسیتی همواره مبتنی بر اجرا است و هیچگاه واقعیتی از پیش معلوم نبوده است.
حقوق زنان، بنیادگرایی، جنگ و سرمایهداری / گفتوگوی یاسمین میظر با بریجیت فولر
سرمایهداری نولیبرال همهی ما را – برحسب دیدگاههای سیاسیمان – کم یا بیش – فردگراتر کرده است. در حال حاضر این غالباً فرد است که اهمیت دارد. «ما» – «جامعه»ای که مارگارت تاچر وجود آن را انکار میکرد – دیگر مهم نیست. بنابراین، شما تشویق میشوید که فقط به موارد فردی نگاه کنید و این خود محصول جانبی سرمایهداری نولیبرال است.