نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: بازتولید اجتماعی

بازتولید اجتماعی؛ افق یک سیاست رادیکال / پریسا شکورزاده

در این یادداشت به اهمیت توجه به عرصه‌ی بازتولید اجتماعی و بحران کنونی آن و ضرورت مفصل‌بندی مطالبات این عرصه توسط نیروهای چپ می‌پردازم و تلاش می‌کنم از خلال این بحث به بازتعریف سیاستی رادیکال بپردازم که مبارزات زنان و مبارزات طبقاتی را به یکدیگر پیوند می‌زند و افق تازه‌ای برای شکل‌گیری سوژه‌ی سیاسی می‌گشاید. افقی که نه سوژه‌ی انقلابی را در معنای محدود طبقه‌ی کارگر تعریف کند و نه آن را در نوعی سیاست هویت مستحیل کند.

بازتولید اجتماعی و همه‌گیری کرونا / گفت‌وگو با تیتی باتاچاریا / ترجمه‌ی آنیشا اسداللهی

به‌مناسبت هشت مارس، روز جهانی زن
__________________
هدفِ نظریه‌ی بازتولید اجتماعی که محل تمرکز نظری و پراکسیس فمینیست‌های مارکسیست در سال‌های اخیر بوده روشن‌سازی و ارائه‌ی پاسخ به پرسش‌هایی از این گونه است: اگر کار کارگران تمامی ثروت جامعه را تولید می‌کند، پس چه کسی کارگر را تولید می‌کند؟
گفت‌وگوی حاضر با یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان بازتولید اجتماعی در زمینه‌ی درس‌های این نظریه در زمینه‌ی بیماری‌های همه‌گیر است.

کودکان، کودکی و سرمایه‌داری / سوزان فرگوسن / ترجمه‌ی نرگس ایمانی

از آن‌جایی که بازتولید اجتماعیِ کار تحت کنترل مستقیم سرمایه به وقوع نمی‌پیوندد، و از آن‌جایی که کودکان دریچه‌ای را بر شیوه‌ی بدیلِ بودن می‌گشایند ــ شیوه‌ای که بزرگسالان آن را به یاد دارند، اما درواقع همواره برای حفظ سوبژکتیویته‌های سرمایه‌دارانه‌شان سرکوبش می‌کنند ــ می‌توان گفت نوعی تکانه‌ی غیرسرمایه‌دارانه هم در تشکیل نهادهای مذکور دخیل است، تکانه‌ای که فضا و زمانِ لازم برای اجابت نیازهای گستردۀ انسانی را فراهم می‌کند و الهام‌بخش استعدادهای بالقوه‌ی انسانی است.

مهاجرت اقتصادی زنانه / مهدیس صادقی پویا

سهم‌یابی زنان از بازار کار جهانی یا تمرین ایدئولوژیک جنسیت:
به نظر می‌رسد دست‌وپنجه نرم کردن با جنسیتی بودن مشاغل، دیگر نه‌تنها زاییده‌ی نوعی ستم جنسی و جنسیتی به دلایل مختلف است، بلکه با تغییر شکل و وارونه‌سازی امیال و خواسته‌های انسانی، به نظامی هدفمند و ازپیش تعیین‌شده، تبدیل شده است. نوعی صورت‌بندی ایدئولوژیک که قرار است با تغییر شرایط طبقه‌ها، زنان را در کاست‌های آیین‌مند و ذات‌گرایانه‌ی غیر قابل‌خروج نگه داشته و بیشتر مورد استثمار قرار دهد.

رهاکردن زنان از اقتصاد سیاسی / تیتی باتاچاریا / ترجمه‌ی شادی انصاری

به‌مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن
با گذار به مالکیت عمومی ابزار تولید، دیگر خانواده‌ی منفرد واحد اقتصادی جامعه نیست. خانه‌داری خصوصی، به صنعتی اجتماعی دگرگون می‌شود. مراقبت از کودکان و آموزش آنان موضوعی همگانی می‌شود. جامعه مراقبت یکسان از همه‌ی کودکان را برعهده می‌گیرد، چه زاده‌ی ازدواج باشند و چه نباشند. بدین ترتیب، نگرانی از «عواقب»، که امروزه به‌عنوان مهم‌ترین عامل اجتماعی – اخلاقی و اقتصادی – دختران را از عشق‌ورزی آزاد با مردی که دوستش دارند بازمی‌دارد، ناپدید خواهد شد.
فردریش انگلس، منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت (1884)

نظریه‌ی بازتولید اجتماعی: بازگشت به (کدام) مارکس؟ / شیلا مک‌گرگور / ترجمه‌ی نیکزاد زنگنه

هدف کلی این مقاله مرور کلی توسعه‌ی نظریه‌ی بازتولید اجتماعی است که با بررسی اجمالی ظهور تحلیل‌های مارکسیستی درباره‌ی ستم بر زنان آغاز می‌شود که جنبش آزادی‌خواهی زنان در دهه‌ی 1960 محرک آن بود. در ادامه به سهم متمایز فوگل می‌پردازیم و از کتاب مارکسیسم و ستم بر زنان به‌عنوان متن اصلی برای پروراندن لایه‌های نظریه‌ی بازتولید اجتماعی مورد بحث در این مقاله استفاده می‌کنیم. من صورت‌بندی فوگل از ظرفیت‌های بازتولیدی زیست‌شناختی زنان را به چالش می‌کشم و این پرسش را مطرح می‌کنم که آیا می‌توان آن را برای توضیح ستم بر زنان در همه‌ی جوامع طبقاتی تعمیم داد؟ سپس به پیشرفت‌های اخیر نظریه‌ی بازتولید اجتماعی برمی‌گردیم و کار تیتی باتاچاریا کنش‌گر مارکسیست برجسته در ایالات متحده، اقتباس او از کار مایکل لبوویتز درباره‌ی سرمایه و بسط رویکرد اخیر وی به نژادپرستی را مرور می‌کنیم. استدلال می‌کنم که باتاچاریا تمایل دارد رابطه‌ی بین بهره‌کشی و ستم را محو کند و اهمیت مبارزه در نقطه‌ی تولید –برخلاف جنبش‌های اجتماعی- را تضعیف کند. او هم‌چنین تلاش می‌کند که نژادپرستی را از طریق منشور بازتولید اجتماعی تحلیل کند و این به قیمت نادیده گرفتن سایر رویکردهای مارکسیستی ارزشمند تمام می‌شود.

کار بسیار، فراغت اندک / کارمن تیپل هاپکینز / ترجمه‌ی محمد بیکران بهشت

بازتوليد اجتماعي، مهاجرت، و كار خانگي مزدي در مونترال:
اقتصاد سياسي فمينيستي چشم‌اندازهاي متعددي در اختيار ما گذاشته است كه از منظر آن‌ها مي‌توانيم بازتوليد اجتماعي را تحليل كنيم. كتاب اقتصاد توليد خانگي (١٩٣٤) مارگارت ريد يكي از نخستين مطالعاتي بود كه چشم‌پوشي از كار خانگي بي‌مزد را در گردآوري داده‌هاي آماري مورد نقد قرار داد. كار خانگي بي‌مزد همچنان محملی حیاتی برای کندوکاو فمينيستي در جهت افشاي سركوب زنان در جوامع سرمايه‌داري پدرسالار بوده است. با اين حال مدت‌هاست كه فمينيست‌هاي ماركسيست در مورد چگونگي تحليل جايگاه زنان در سرمايه‌داري، دچار انشقاق شده‌اند، به خصوص در اين مورد كه آيا كار خانگي بي‌مزد در فرايند توليد سرمايه‌دارانه مولد ارزش است يا خير. مارياروزا دالا كوستا، سلما جيمز و سيلويا فدريچي، فمينيست‌هاي ماركسيست اتونوميست، معتقدند كه كار خانگي بي‌مزد داراي ارزش مبادله است، اما مارگارت بنستون، ليزا فوگل، پل اسميت و ديگران با اين ديدگاه مخالف‌اند و اعتقاد دارند كه كار خانگي بي‌مزد صرفاً داراي ارزش مصرفی است. من جانب سنت دوم را مي‌گيرم، اما در عين حال معتقدم فمينيست‌هاي ماركسيست اتونوميست مبناي مهمي را فراهم مي‌كنند كه از طريق آن مي‌توان به ضرورت كار خانگي بي‌مزد براي بازتوليد توان نيروي كار پي برد. در واقع، اتونوميست‌ها از نخستين كساني بودند كه مسأله‌ي كار خانگي بي‌مزد را مطرح كردند، ازاین‌رو براي قدرداني از نقش اين نويسندگان- کنشگران دِين بزرگي بر گردن داريم.

هر زنی کارگر است / گفت‌وگوی جیل ریچاردز با سیلویا فدریچی / ترجمه‌ی سودابه رخش

در سال 1972 فمینیست‌هایی از ایتالیا، انگلستان و ایالات‌متحده برای کنفرانسی دو روزه در شهر پادووا در ایتالیا گردهم آمدند. این فعالان در پیوند با چپ‌های فراپارلمانی، مبارزات ضداستعماری، و جستجوی راه‌های بدیل در برابر حزب کمونیست، بیانیه‌ای برای عمل تنظیم کردند: «اعلامیه‌ی گروه بین‌المللی فمینیست‌ها». این اعلامیه خط بطلانی کشید بر جدایی کار بی‌مزد در خانه و کار مزدی در کارخانه، و کار خانگی را حیطه‌ای حیاتی در مبارزه‌ی طبقاتی علیه سرمایه‌داری قلمداد کرد.

سیلویا فدریچی، مهاجر ایتالیایی ساکن نیویورک، در این کنفرانس شرکت کرد و سپس به نیویورک بازگشت تا کمیته‌ای در نیویورک تاسیس کند به‌نام «کمیته‌ی خواهان دستمزد برای کار خانگی». طی سال‌های بعد کمیته‌ی دستمزد برای کارخانگی در چندین شهر ایالات متحده راه‌اندازی شد. در هر مورد، این گروه‌ها مستقل و جدا از کارگران مرد مزدبگیر شکل گرفتند. «تزهایی درباره‌ی دستمزد برای کارخانگی» (1974) چنین می‌گوید: «استقلال از مردان استقلال از سرمایه‌ای است که از قدرت مردان بهره می‌گیرد تا ما را تحت نظم خود آورد».

کارگرانِ بدون ذخیره / سالار مهندسی و اما تایتلمان / ترجمه‌ی مرجان نمازی

از دهه‌ی 1970 که فمینیست‌ها پیش از همه‌ی گروه‌ها تأملاتِ جسته و گریخته‌ی کارل مارکس درباره‌ی مفهوم بازتولید اجتماعی را بسط دادند، این مفهوم جایگاهی مرکزی در زرادخانه‌ی نظری ما یافته است. مفهوم بازتولید اجتماعی به ما کمک کرد تا چگونگی اندیشیدن به ارتباط میان جنسیت، گرایش جنسی، نژاد، و طبقه را اصلاح کنیم؛ سرچشمه‌های سرکوب زنان را بهتر دریابیم؛ وابستگی سرمایه‌داری به کار خانگیِ بدون دستمزد را بازشناسیم؛ و وجه تمایز منازعه‌ی طبقاتی با بسیاری چیزهای دیگر را برجسته کنیم.
وجه بسیار تراژیک ماجرا صرفاً آن نیست که داستانِ مذکورْ انحصاری و از وجوهِ بسیاری نادرست است، بلکه همچنین این است که پژوهشگران فمینیست قبلاً عناصر لازم برای [نگارش] یک تاریخِ سرمایه‌داری تماماً حک‌ و اصلاح‌شده، فراگیرتر و دقیق‌تر را خلق و آماده کرده‌اند. آن‌ها نه‌تنها مطالعات محلی متعددی را به انجام رسانده‌اند، بلکه همچنین برخی‌ تاریخ‌هایی مطوّل و غنی‌ درباره‌ی نیروی کار زنان، بازتولید اجتماعی، کار مراقبت، و دولت رفاه نوشته‌اند. با این حال کار آن‌ها اغلب به‌رسمیت شناخته نمی‌شود یا انحصاراً به‌عنوان تاریخ زنان دسته‌بندی می‌شود. از این رو، آن‌چه در ادامه می‌آید تلاش محدودی است در جهتِ به‌کارگیری آن بینش‌های غنی، با این هدف که فرایندِ طولانیِ بازنویسیِ روایتی جامع از سرمایه‌داری، ترکیب طبقاتی، و صورت‌بندی دولت در ایالات متحده را، این بار از منظر بازتولید اجتماعی، کلید بزنیم. قطعاً ما در این‌جا درصدد نوشتن ضدِ تاریخِ مشخصی نیستیم. فضا و فرصت محدود ما را وامی‌دارد به جای رویدادنامه‌نویسیِ دقیق از پدید‌ه‌های تاریخی، تنها طرحی از روندهای اصلی ترسیم کنیم. گرچه این بدان معناست که متأسفانه مسائل بسیاری از نظر دور مانده است، اما چنین رویکردی به ما این امکان را می‌دهد تا آن دسته از روندهایی را در کنار هم بنشانیم که وضعیت کنونی ما را بهتر توضیح می‌دهند…

از فمينيسم بازتوليد اجتماعي تا اعتصاب زنان / چينزيا آروتزا / ترجمه‌ی محمد بيكران بهشت

در پاييز ٢٠١٦، کنشگران لهستانی فراخواني براي اعتصاب گسترده‌ی زنان دادند كه به دنبال توقف لایحه‌ای در پارلمان بود كه سقط جنين را ممنوع مي‌كرد. اعتصاب آن‌ها ملهم از اعتصاب تاريخي زنان بر ضد نابرابري دستمزد در ايسلند بود. کنشگران آرژانتيني جنبش «يكي هم زياد است» (Ni Una Menos[1]) نيز در اكتبر ٢٠١٦ همين تاكتيك را براي اعتراض نسبت به خشونت مردانه به كار بستند. در پي مشاركت انبوه در اين اعتصابات، سازمان‌هاي فمينيستي محلی اقدام به ایجاد هماهنگی‌هایی در سطح بین‌المللی کردند تا خيزشي جهاني را در نوامبر ٢٠١٦ به مناسبت روز جهاني مبارزه با خشونت عليه زنان تدارک ببینند. در ٢٦ نوامبر، ٣٠٠.٠٠٠ زن خيابان‌هاي ايتاليا را تسخير كردند. فراخوانِ اعتصاب جهاني زنان در ٨ مارس به‌طور طبيعي از دل اين مبارزات رشد كرد: این حرکت ابتدا توسط كنشگران لهستاني آغاز شد كه اعتصاب زنان در سپتامبر را سازمان‌دهی كرده بودند، و در طول ماه‌هاي بعد، به حدود پنجاه كشور گسترش یافت.

بحران مراقبت؟ / نانسی فریزر / ترجمه‌ی پریسا شکورزاده

درباره­‌ی تناقضات بازتولید اجتماعی در سرمایه‌­داری معاصر: این روزها از «بحران مراقبت» بسیار سخن گفته می‌شود و اغلب در پیوند با عباراتی مثل «کمبود وقت»، «تعادل بین کار و خانواده» و «تهی‌سازی اجتماعی» بر فشارهایی دلالت می‌کند که در حال حاضر از جهات مختلف بر مجموعه‌‌ی مهمی از ظرفیت‌های اجتماعی وارد می‌شود: ظرفیت‌های موجود برای به دنیا آوردن و پرورش فرزندان، مراقبت از اعضای خانواده و دوستان، نگهداری خانه و اجتماعات بزرگ‌تر و به‌طور کلی حفظ ارتباطات. مسئولیت «بازتولید اجتماعی» در طول تاریخ به عهده‌ی زنان گذاشته شده است.هرچند همیشه مردان نیز بخشی از آن را انجام داده‌اند. بازتولید اجتماعی درحالی‌که کار عاطفی و مادی هردو را دربرمی‌گیرد و اغلب بدون پرداخت [دستمزد] انجام می‌شود، برای جامعه ضروری است. بدون آن نه فرهنگ ممکن است، نه اقتصاد و نه سازمان سیاسی. جامعه‌ای که به شکل نظام‌مند بازتولید اجتماعی را تضعیف کند، نمی‌تواند مدت زیادی دوام داشته باشد. هرچند امروزه شکل جدید جامعه‌ی سرمایه‌داری دقیقاً همین کار را انجام می‌دهد. همان‌طور که توضیح خواهم داد، نتیجه‌ی این تضعیف بحرانی جدی است که نه تنها بحران مراقبت، بلکه به معنای وسیع‌تر بحران بازتولید اجتماعی است.

بحران مراقبت در سرمایه‌داری / گفت‌وگوی سارا لئونارد با نانسی فریزر / ترجمه‌ی پریسا شکورزاده

نانسی فریزر استاد فلسفه و سیاست در مدرسه‌ی عالی پژوهش اجتماعی (نیواسکول) در نیویورک و یکی از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان انتقادی حال حاضر است. وی همگرایی مسأله‌ساز فمینیسم لیبرالی با سرمایه‌داری را نقد می‌کند و نشان می‌دهد که این خوانش از فمینیسم چه‌گونه برای نظامی مبتنی بر استثمارِ بی‌وقفه ظاهری رهایی‌بخش ارائه می‌کند. فریزر با پیشبرد نقد سرمایه‌داری و بینشی به‌طور ریشه‌ای متفاوت از فمینیسم نشان می‌دهد که چه‌گونه برابری جنسیتی در کانون تمامی مبارزات برای جامعه‌ی برابری‌خواه قرار می‌گیرد. اخیراً نانسی فریزر به طرح موضوعی پرداخته که «بحران مراقبت» می‌نامد. مقاله‌ی وی با همین عنوان که در شماره‌ی صدم نیولفت ریویو (ژوییه ـ اوت 2016) منتشر شده نیز در هفته‌های آینده در سایت نقد اقتصاد سیاسی منتشر خواهد شد. گفت‌وگوی حاضر به تشریح موضوع بازتولید اجتماعی و بحران آن در سرمایه‌داری معاصر اختصاص دارد.